|
|
||||
|
|
● خانه ● ايميل
●ميم ●ديزي ● روتوشباشي●بابك ●کاوه ●آتش ●شوكا
|
|
Friday, October 29, 2004
حالا
||
10:58 AM
ميان اين شلوغي هاي تازه تو مي آيي تنهاتر از ماه و خسته تر از من حالا اضطراب كه بي نهايت مي شود دست تو را گرم مي خواهم تا مرهمي باشد بر دست لرزان و سرد من هنوز در آن شهر غريب رد پاي تو بر قلب من مانده Tuesday, October 26, 2004
ديروز
||
10:38 PM
فرشته اي عاشق شد و بهشت بر او حرام گرديد امروز سيبي كه مي درخشد هوس انگيز است مي ميرم فردا بادها نام كداممان را مي خوانند تو را ... يا من ؟ Thursday, October 21, 2004
در اين كلبه دور دست
||
7:54 AM
كنار اين همه دوست جايي هست كه در ميان آتش مرا به صليب مي كشند نه اين گلستان مي شود نه آن باعث عروج ... فرجي شايد .... دست حامي ... دست تو كجايي ؟ ... مي سوزم Sunday, October 17, 2004
چند تا چيز خوب
||
8:37 AM
1. آلبوم جديد Bryan adams - Room Service 2. از اين سيب سبز ترشا ! 3. تاتر شكلك با بازي احمد ساعتچيان جون 4. فيلم لاكپشتها هم پرواز مي كنند 5. پوستر مزرعه پدري 6. موسيقي مزرعه پدري و شبهاي روشن در ماشين ميشا 7 . برد يوونتوس برابر مسينا ( آهاي بزرگان فوتبال ايتاليا كجايين ؟ ) 8. فيلم people I know - Al Pacino 9. تو كه حالا احمق جلوه مي كني 10. من كه حالا قدرتمندم 11. او كه فكر مي كند خيلي باهوش است Wednesday, October 13, 2004
امشب اما اين بار
||
3:11 AM
عكس تو را نبوسيده مي خوابم تا بيمار نشوي تو تا سحرگاهان به خواب مي آيي دستم را نگرفته خود را بيدار مي كنم تا بيمار نشوي اما تو همه جا هستي و به نزديكي نفسم .... واي بر من اگر تو بيمار شوي ! Monday, October 11, 2004
اينجا مأمني آرام تر
||
8:41 PM
اينجا چشمي كم سو تر اينجا دلي گداخته اينجا روزها ، كه مي گذرند اينجا تو، كه نمي بيني اينجا من ، كه مي سوزم اينجا سكوت دواي درد مي باشد تا فرياد .... Thursday, October 07, 2004
پشت خميده شده اش را صاف كرد و به صداي ريز شكستن استخوانهاي ستون فقراتش خوب گوش داد . چشمانش را بست و نفس تازه اي كشيد .... قدرت را - و عشق را هم - كه احساس كرد جوان شد و باز قلم به دست ..... هنوز عاشقانه ترين ها را چه خوب مي نويسد ... خوش به حال تو اش ... حسادت مي كنم بر موسيقي كلماتش .... شمس ما ... كجايي ... ؟
||
9:18 PM
يار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا يار تويي غار تويي خواجه نگه دار مرا Sunday, October 03, 2004
تموم چيزايي رو كه اين چند روز بهش فكر مي كنم مي بينم
||
2:51 PM
اول آقاي شيرازي معلم خصوصي دبيرستان آرين دوم حامي سوم ماهان ابراهيمي و چهارم فيلم تهران ساعت هفت صبح - چقدر چقدر چقدر اين فيلم ، فيلم من است - 
خدا كند تا آخر عمر به تو فكر نكنم ! |
|
![[Powered by Blogger]](http://buttons.blogger.com/bloggerbutton1.gif){kind=small}