|
||||
|
● خانه ● ايميل
●ميم ●ديزي ● روتوشباشي●بابك ●کاوه ●آتش ●شوكا
|
|
Sunday, November 27, 2005
صدایی همیشگی برای تو
||
11:16 PM
همین جا می گویم you are My Immortal Beloved تو که خاطرت هر شب کنار من می ماند تا آمدن خواب به چشمان من آن گاه رویا ... Monday, November 21, 2005
Mazurka Op. 6 No. 1 - F. Chopin
||
7:39 AM
در سرد تر ین روز سال همگام با هم رویایی می سازیم از جنس تمام خوبی ها - از جنس تو - راه می رویم و مازورکا را با صدای بلند می خوانیم بی آن که نگاه غریبانه دیگران صدایمان را بی صدا کند می نشینیم و در آتش سرخ دستان من خود را گرم می کنیم رویا می سازیم نیم شب که می آید بعد از شب ها به رویا می آیی و این بار - رویا همان رویا ست - پیش خود آرام می گویم دیشب جاودانه تر بود نا ممکن ممکن شد اینجایی صدایی آرام : کسی - دوستی شاید - مازورکای ما را می نوازد Monday, November 14, 2005
این بار نوبت توست
||
6:11 PM
که گامهایت را هم اندازه کنی با رفتن من نترس ! جایت نمی گذارم - جا گذاشتنی نیستی ! - تا چشمانم به سیاهی جاده خشک نماند مدام می گویی می خوانی بارکارول را زمزمه می کنی باز با هم در سرازیری پهلوی بلند می خوانیم و باز تو را همان جای همیشگی به خدا می سپارم و باز تنها جدا می شوم با حضورت در خاطر علی .... نیستی ببینی چطور او را بالاخره جاودانه کردم ما ی ما همیشگی است .... ماندنی ..... *********** از امروز هر ضربه من به شستی پیانو راهی خواهد بود تا انسان تر شدن تا سپیدی تا نور تا تو تا رسالت موسیقی تا تو تا من Monday, November 07, 2005
تو را
||
10:11 PM
از غبار خاطرات باز بیرون می کشم صدایت می کنم حالا لبخندی سزاوار لباس ها رو به روی من گرم می مانم از آتش کلامت حالا که از زمان نمایش گذشته و دستت رو شده کمی ساز بزن جان دوباره در رگ های من تویی که ناجی ام هستی ..... Tuesday, November 01, 2005
سرم گیج می ره
||
7:10 AM
دمای بدنم برای یه لحظه به صفر می رسه و برمی گرده تمام این یک سال رو از چی دفاع می کردم ؟ سکانس پایانی سگ کشی مدام می کوبه توی سرم وسیله ای بودم واسه پاک جلوه کردن تو تمرکزمو از دست می دم همه ی حرفا و روزا جلوی چشمام میاد ساز می زنم با دستای سرد و سری که توش پر از فکرای سیاهه کی فکرشو می کرد ؟ کدوم یکی مون ؟ مرگ بر ساده دلی …. …. از خواب می پرم کابوس بود ؟ |